خانه اي كه روزي مالك ان بودم ولي حالا...
نميدانم مال من است يا رقيب من؟
احساس مي كنم در هزار توي قلبت گمشده اي بيش نيستم و رقيب من ،
در اين هزار تو آسوده گام برمي دارد ؛
زيرا نخ زرين عشقت را در دست دارد.
كاش بر در قلبت يك تابلو به نام ورود به غير از خودم ممنوع ميزدم تا كسي بعد از من وارد قلبت نشود
و خانه ي عشقت تا ابد متعلق به خودم مي بود ،
ولي حيف كه اين كاش گفتن ها ارزويي بيش نيستند و هرگز براورده نمي شوند ؛
و تو حالا متعلق به ديگري هستي....!
(( حرف هاي دل ملكه))
كپي ممنوع